گروه بینالملل خبرگزاری فارس ؛ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ بود که سازمان ملل، فلسطین را به دو بخش «یهودی و عربی» تقسیم و رژیم صهیونیستی در ۱۴ ماه می سال بعد ۱۹۴۸ اعلام موجودیت کرد.
در سال ۱۹۶۷ توسعهطلبی رژیم صهیونیستی، منطقه را در آستانه جنگ دیگری قرار داد. تلآویو در ماه می سال ۱۹۶۷ نیروهای خود را به مرز سوریه فرستاد که این کار با اقدام مشابه مصر همراه شد و سرانجام در چهارم ژوئن، کابینه رژیم صهیونیستی دستور حمله به مصر را تصویب کرد و در سحرگاه پنجم ژوئن، جنگ آغاز شد. به دنبال این حمله، سوریه و اردن نیز وارد جنگ شدند و پنج روز بعد، جنگ ژوئن ۱۹۶۷ که به جنگ شش روزه معروف شد و با پیروزی رژیم صهیونیستی و تصرف کرانه باختری رود اردن و بلندیهای جولان پایان یافت.
عدم پایداری سران عربی، نداشتن امکانات لجستیک و غلبه روحیه سیاستبازی بر شهادتطلبی، سبب شد تا جنگ شش روزه به یکی از بدترین شکستهای اعراب در برابر رژیم صهیونیستی تبدیل شود. تسلط این رژیم بر سرزمینهای کشورهای عربی از این پس، این امکان را به این رژیم داد تا با طرح درخواست معاوضه زمین در برابر صلح، امکان “مذاکره” درباره ماهیت تجاوزپیشه و تحمیلی خود در منطقه را فراهم نماید.
منازعه اسرائیلی-فلسطینی، از جنگ ۱۹۶۷ یعنی ۵۱ سال پیش، به موازات «مقاومت» یک جریان فلسطینی، شاهد مذاکرات یک جریان دیگر فلسطینی بوده است. در این مدت و در نتیجه مذاکرات، چندین طرح صلح هم مطرح شده است؛ برخی از این مذاکرهها مانند مذاکرات میان مصر و تل آویو، و تلآویو و اردن به پذیرش «اشغالگر» و «سازش» با آن منتج شد اما به دلیل وجود مقاومت در فلسطین، مذاکرات صلح با فلسطین سرانجامی دگر یافته است.
مهمترین طرحهای صلح که از سال ۱۹۶۷ تا کنون مطرح شده (بنا به گزارش بیبیسی عربی) به شرح زیر است:
قعطنامه ۲۴۲ شورای امنیت در سال ۱۹۶۷
قطعنامه شماره ۲۴۲ شورای امنیت در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۷ صادر شد و در این قطعنامه بر ضرورت «عقبنشینی نیروهای مسلح اسرائیلی از اراضی اشغال شده در نزاع اخیر، احترام به حاکمیت هر کشوری در منطقه، به رسمیت شناختن آن، استقلال سیاسی، حق زندگی همراه با صلح در محدوده مرزهای امن و به رسمیت شناخته شده» تأکید میشود.
معروف است که قطعنامه مذکور به زبان انگلیسی، فاقد دقت و وضوح است زیرا در متن آمده «عقبنشینی از اراضی». اسرائیلیها بر اساس همین عبارت میگویند این به معنای عقبنشینی از تمام اراضی نیست اما مذاکرهکنندگان عرب میگویند این عبارت به معنای عقبنشینی از تمام اراضی اشغالی شده در سال ۱۹۶۷ است.
این قطعنامه ذیل فصل شش منشور سازمان ملل قرار گرفت و این یعنی اینکه فقط در حد توصیه است. اگر قطعنامهای ذیل هفت منشور سازمان ملل قرار گیرد لازمالاجراست. بسیاری از طرحهای صلح به این قطعنامه اشاره میکند.
توافقهای کمپدیوید
پس از جنگ ۱۹۶۷، چندین طرح صلح پیشنهاد شد اما هیچ اتفاقی تا بعد از جنگ اکتبر ۱۹۷۳ (جنگ یوم کیپور) نیفتاد. این جنگ، زمینه را برای سازش [صلح] فراهم کرد، همانگونه که در سفر تاریخی «انور سادات» رئیسجمهور وقت مصر به قدس در نوامبر ۱۹۷۷ مشخص شد.
«جیمی کارتر» رئیسجمهور اسبق آمریکا از آمادگی کامل برای صلح استفاده کرد و انور سادات و «مناخیم بیگن» نخستوزیر وقت «اسرائیل» را به مذاکره در «کمپدیوید» واشنگتن فراخواند، مذاکرات ۱۲ روز طول کشید و با دو توافق پایان یافت.
توافق اول «چارچوب صلح در خاورمیانه» نام داشت ، پایه و اساسهای صلح را با توسعه قطعنامه ۲۴۲ بنا کرد و آنچه را که امید میرفت راهحلی برای مشکل فلسطین باشد، توضیح داد. این توافق همچنین بر ضرورت بسته شدن معاهده صلح میان مصر و «اسرائیل» و بر امضای معاهدات دیگر میان «اسرائیل» و همسایگانش تأکید میکرد.
نقطه ضعف در توافق مذکور، بخش مربوط به فلسطینیها بود. هدف طرح، ایجاد «دولت خودگردان» در کرانه باختری و نوار غزه بود تا در پی آن «مذاکرات درباره وضعیتِ نهایی» باشد اما فلسطینیها «طرفی» در این توافق نبودند.
عنوان توافق دوم «چارچوب کمپ دیوید برای پیمان صلح میان مصر و اسرائیل» بود، این توافق مربوط به سال ۱۹۷۹ و عقبنشینی «اسرائیل» از منطقه سیناست. این توافق برای اولین بار شامل به رسمیت شناخته شدن «اسرائیل» از سوی طرف عربی بود. معاهده ادامه پیدا کرد اما صلح میان مصر و «اسرائیل» چندان گرم نشد زیرا انور سادات ترور شد.
کنفرانس مادرید ۱۹۹۱
نشست مادرید که آمریکا و شوروی سابق بر آن نظارت میکردند به دنبال آن بود که با الهامگیری از معاهده میان مصر و «اسرائیل» ، دیگر کشورهای عربی را نیز به امضای توافق صلح با تلآویو سوق دهد.
اردن، لبنان، سوریه، مصر و «اسرائیل» در این نشست شرکت کردند، فلسطینیها نیز در قالب هیأتی مشترک با اردن و بدون «یاسر عرفات» (رئیس سابق تشکیلات خودگردان) یا دیگر اعضای سازمان آزادیبخش فلسطین «ساف» در نشست مذکور حاضر بودند.
در نهایت، این نشست منجر به امضای توافق صلحی میان اردن و «اسرائیل» در ۱۹۹۴ شد و چه بسا این سناریو در هر حال اتفاق میافتاد. مذاکراتی هم میان «اسرائیل، سوریه و لبنان» برگزار شد اما از آن زمان متوقف شده است.
پیمان اسلو در ۱۹۹۳
در مذاکرات اسلو تلاش شد عنصر غائب در تمام مذاکرات سابق یعنی «مذاکرات مستقیم میان اسرائیلیها و فلسطینیها» حل شود. اهمیت این مذاکرات در حصول شناسایی (به رسمیت شناختن) متقابل میان «اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین» است.
مذاکرات اسلو با نظارت نروژ به صورت کاملا محرمانه برگزار شد و توافقی که دو طرف به آن دست پیدا کردند در ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۳ در کاخ سفید با حضور «بیل کلینتون» رئیسجمهور وقت آمریکا امضا شد و پس از آن «یاسر عرفات» و «اسحاق رابین» نخستوزیر وقت «اسرائیل» با یکدیگر دست دادند.
متن توافقنامه اسلو شامل خروج نیروهای اسرائیلی از کرانه باختری، نوار غزه و ایجاد دولت تشکیلات خودگردان به صورت موقت است تا پس از یک «دوره موقت پنج ساله»، بر اساس قطعنامه ۲۴۲ و ۳۳۸ به تسویه و راهحل همیشگی منجر شود که تا امروز نشده است.
این پیمان همچنین بر لزوم پایان دادن به چند دهه درگیری و نزاع و شناسایی حقوق مشروع و سیاسی متقابل هر دو طرف تأکید میکند. علیرغم اینکه در متن توافق صراحتا «ایجاد دولت مستقل فلسطینی» مطرح نشده اما به صورت ضمنی به ایجاد دولت فلسطین در کنار «اسرائیل» اشاره میشود.
پیامهایی میان یاسر عرفات و اسحاق رابین رد و بدل شد، عرفات اعلام کرد سازمان آزادیبخش فلسطین «ساف» حق موجودیت «اسرائیل» را به رسمیت میشناسد و همچنین گفت، «اسرائیل» تصمیم گرفت که ساف را به عنوان نماینده فلسطین به رسمیت بشناسد.
حماس و دیگر گروههای فلسطینی (که در مقابل گزینه صرفا مذاکره، از گزینه مقاومت حمایت میکردند)، اسلو را نپذیرفتند. برخی گروههای اسرائیلی که شهرکنشینان آنها را رهبری میکردند این توافق را نپذیرفتند و اسلو به صورت جزئی اجرایی شد.
کمپدیوید ۲۰۰۰
تلاشهای بسیاری برای تسریع عقبنشینی (خروج اسرائیل از اراضی اشغال شده) و ایجاد دولت تشکیلات خودگردان (از جمله توافق طابا مربوط به سال ۱۹۹۵ و «وای ریور» مربوط به سال ۱۹۹۸ و «شرم الشیخ» مربوط به سال ۱۹۹۹) انجام شد و سپس بیل کلینتون سعی کرد پروندههای باقیمانده مانند مشکل مرزها، وضعیت قدس و آوارگان را که توافق اسلو شامل آنها نمیشد، حل کند.
بنابراین مذاکرات میان «ایهود باراک» نخستوزیر وقت «اسرائیل» و یاسر عرفات آغاز شد اما به توافقی معین ختم نشد. دلیلش آن بود که بالاترین حدی که «اسرائیل» میتوانست ارائه دهد از کمترین حدی که فلسطینیها میتوانستند آن را بپذیرند، کمتر بود.
«اسرائیل» پیشنهاد عقبنشینی از نوار غزه و بخشهایی از کرانه باختری به علاوه واگذاری زمینهایی از صحرای نقب به فلسطینیها را داد اما در مقابل میخواست شهرکهای اصلی خود و نیز بخش اعظم قدس شرقی را حفظ کند. «اسرائیل» پیشنهاد نظارت فلسطینیها بر اماکن مقدسه در بخش قدیمی قدس و نیز شراکت در صندوق ویژه آوارگان فلسطینی را داد. اما فلسطینیها خواستار بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ و به رسمیت شناختن حق بازگشت آوارگان بودند. شکت این مذاکرات منجر به ازسرگیری انتفاضه شد.
سال ۲۰۰۰ همان سالی است که رژیم صهیونیستی در نتیجه مقاومت در لبنان، جنوب این کشور را برای همیشه ترک کرد و اکنون به مراتب از آن سال مقابل مقاومت لبنان، آسیبپذیرتر شده و مقاومت نیز به مراتب قدرتمندتر شده است تا جایی که به گفته ناظران، توازن بازدارندگی ایجاد شده است.
طابا ۲۰۰۱
کلینتون که در آستانه ترک کاخ سفید بود تسلیم این سختیها نشد و پیشنهاد کم کردن شکافها میان طرفین را داد به همین دلیل مذاکرات بار دیگر در واشنگتن و قاهره و سپس در طابای مصر آغاز شد. با اینکه این مذاکرات در سطح بالایی برگزار نشد اما برای کمک کردن اختلافات مفید فایده بود و گفته شد «اسرائیل» برای قبول قدس شرقی به عنوان پایتخت دولت آینده فلسطین آماده است.
طرح صلح سعودی در سال ۲۰۰۲
پس از شکست این مذاکرات، عربستان در نشست بیروت در سال ۲۰۰۲ طرحی برای صلح ارائه داد. در این طرح بر ضرورت عقبنشینی «اسرائیل» از مرزهای ۱۹۶۷ و ایجاد دولت فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه و نیز راهحل عادلانه برای مسأله آوارگان تأکید میکرد تا در مقابل، کشورهای عربی، «اسرائیل» را به رسمیت بشناسند. در سال ۲۰۰۷ نشست عربی دیگری در ریاض برگزار شد و بر طرح صلح قبلی عربستان تأکید کرد. عربستان هماکنون از این طرح خود هنوز حمایت میکند.
نقشه راه ۲۰۰۳
نقشه راه، طرح صلحی بود که کمیته چهارجانبه شامل آمریکا، روسیه، اتحادیه اروپا و سازمان ملل آماده کرده بودند.
در این طرح جزئیاتی درباره حل نهایی نزاع اسرائیلی-فلسطینی مطرح نشده بود اما طرحهای تضمینکننده مشکل را پیشنهاد میداد. این طرح پس از تحرکات سناتور دموکرات آمریکایی « جرج جی. میچل» برای ازسرگیری مذاکرات صلح در سال ۲۰۰۱ مطرح شد.
قبل از مطرح شدن نقشه راه در ۲۰۰۲ ، «جرج دبلیو بوش» رئیسجمهور وقت آمریکا بیانیهای مهم صادر کرد، او اولین رئیسجمهور آمریکا بود که به ایجاد دولت فلسطین فراخواند. در بیانیه مذکور، جدول زمانی طبقهبندی شدهای مبنی بر ایجاد امنیت قبل از رسیدن به تسویه نهایی مطرح شده بود.
مرحله الف: دو طرف بیانیههایی صادر کنند که راهحل کنونی را حمایت کند.
مرحله ب: ایجاد دولت فلسطین با مرزهای مشخص در کنفرانسی بینالمللی.
مرحل ج: مذاکراتی درباره توافقنامههای نهایی.
توافق ژنو ۲۰۰۳
علیرغم از هم پاشیدن مذاکرات رسمی طرفین، دو طرف در سال ۲۰۰۳ به شیوهای غیررسمی به توافقی دوجانبه رسیدند. مهمترین موضوعی که در این توافق رخ داد عقبنشینی جریان مذاکرهکننده فلسطینی از «حق بازگشت آوارگان» در مقابل تسلط بر بیشتر بخشهای کرانه باختری بود.
آناپولیس ۲۰۰۷
جرج بوش پسر در دوره دوم ریاستجمهوری اش، در راستای تلاش برای ازسرگیری مذاکرات صلح میان فلسطینی ها و اسرائیلیها نشستی در آناپولیس مرکز ایالت مریلند ترتیب داد. «ایهود اولمرت» نخستوزیر وقت و «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان به همراه مقاماتی از کمیته چهارجانبه و نمایندگانی از کشورهای عربی متعدد در این نشست شرکت داشتند.
حاصل این نشست یک بیانیه مشترک میان فلسطینیها و اسرائیلیها در سال ۲۰۰۷ بود که به ورود به مذاکرات فرا میخواند و هدف آن رسیدن به صلح کامل تا سال ۲۰۰۸ بود. دیدارهای منظمی میان اولمرت و عباس انجام اما این مذاکره به تحمیل جنگ بر فلسطین منتهی شد. این مذاکرات با آغاز هجوم نظامی «اسرائیل» به نوار غزه در سال ۲۰۰۸ متوقف شد.
۲۰۱۰
«باراک اوباما» رئیسجمهور وقت آمریکا مذاکراتی مستقیم میان عباس و نتانیاهو را در کاخ سفید کلید زد اما شهرکسازی اسرائیلی منجر به فروپاشی این مذاکرات شد.
۲۰۱۱
نتانیاهو دعوت اوباما برای ایجاد دولت فلسطین با مرزهای ۱۹۶۷ شامل کرانه باختری، نوار غزه و قدس شرقی را رد کرد. در هیمن سال کمیته چهارجانبه صلح از طرحی برای ازسرگیری مذاکرات صلح خبر داد که شامل آغاز مذکرات طی یک ماه و رسدن به توافق صلح با پایان ۲۰۱۲ بود.
در ۳۱ اکتبر فلسطینیها عضویت کامل یونسکو را کسب کردند و «اسرائیل» از ایجاد دو هزار واحد (صهیونیستنشین) در قدس شرقی، کرانه باختری و نیز بلوکه درآمد مالیانی مختص به تشکیلات خودگردان خبر داد.
۲۰۱۲
مذاکرهکنندگان فلسطینی و اسرائیلی محرمانه در اردن دیدار کردند و مسئولی فلسطینی پس از دیدار پنجم اعلام کرد ادامه این مذاکرات بعید است.
۲۰۱۳
در ۳۰ آوریل اتحادیه عرب اصلاحیهای بر شروط طرح صلح عربی مربوط به ۲۰۰۲ زد که امکان تبادل اراضی میان اسرائیلیها و فلسطینیها را فراهم میکرد.
۱۸ ژوئیه: مسئولی فلسطینی اعلام کرد رهبران فلسطینی به طرحی آمریکایی رأی میدهند که عدم ارتباط مذاکرات صلح با توقف شهرکسازی را مطرح میکند.
۱۹ ژوئیه: جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا در ششمین سفر خود به خاورمیانه اعلام کرد که دو طرف به توافقی برای ازسرگیری مذاکرات دست پیدا کردهاند.
۲۸ ژوئیه: وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد طرفین بر سر مذاکرات مستقیم در واشنگتن به توافق رسیدهاند.
۲۹ ژوئیه: جان کری، «مارتین اندیک» سفیر سابق آمریکا در «اسرائیل» را به عنوان مذاکرهکننده اصلی در مذاکرات صلح میان فلسطینیها و اسرائیلیها تعیین کرد.
۲۰۱۴
آخرین دور مذاکرات صلح میان فلسطینیها و اسرائیلیها در سال ۲۰۱۴ با نظارت آمریکا برگزار شد و ناکام ماند.
۲۰۲۰
پس از سالها مذاکره، سرانجام فلسطین با طرحی از جانب آمریکا روبهروست که نه تنها دولت مستقل فلسطینی به مرکزیت قدس را قبول ندارد بلکه حق بازگشت آوارگان را هم در آن لغو کرده و به نظر میرسد آن دولت مذکور در این طرح حتی برای دفاع از خود نمیتواند نیروی نظامی مسلح داشته باشد.
این طرح، در رسانهها معروف به «معامله قرن» است؛ این، طرحی به پیشنهاد دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی و حمایت عربستان، برای پایان منازعه «اسرائیل» با فلسطین و مقدمهای برای عادیسازی روابط عربی اسرائیلی است. در این طرح و مذاکرات بعدی، مسئله آوارگان با «وطن جایگزین» در خارج از فلسطین اشغالی حل و «حق بازگشت» آوارگان فلسطینی به کشورشان برای همیشه لغو میشود. هیچ گروه فلسطینی از این طرح حمایت نکرده است؛ این طرح آنقدر یکجانبه به سود رژیم اشغالگر است که فردی مانند محمود عباس که سالها مذاکره کرده و حاضر شده امتیازات گوناگونی بدهد میگوید حاضر است آن را رد کند اما «وطنفروشانه» وارد قبرش نشود.
انتهای پیام/ص
شما باید وارد سایت شوید تا بتوانید نظر دهید.